همه چيز از يه بطري بازي شروع شد ؛
كمي بعد از نيمه شب ،
روي يك ميز شش نفره همه مست و خراب ...!!
بطري چرخيد ، چرخيد و چرخيد ...
... همه چشمها به چرخشش بود !
... ... حركتش كم شد
كم تر و كم تر ...!!
تا بالاخره ايستاد !
سرش به طرف من بود به هر حال من بايد اطاعت مي كردم
با چشم مسير سر تا انتهاي بطري رو طي كردم !
آخرش رسيد به اون ...
نگاهم كرد و خنديد !
بلند بلند مي خنديد !
دليل خنده هاش رو نمي فهميدم تا اينكه ساكت شد و خيره به من !
به لباش چشم دوخته بودم منتظر اينكه بگه رو دستات راه برو يا صورتت رو با سس بشور ...
يا يه چيزي مثل همينا ...!!
كه يهو كوبيد روي ميز و ابرو هاشو تو هم كرد ...!!
گفت : حكم ؛
... عاشقم شو ...!!
گاهی وقت ها ....
دلت می خواهد با یکی مهربان باشی !
دوستش بداری ؛
وَ برایش چای بریزی ،
گاهی وقت ها ....
دلت می خواهد یکی را صدا کنی !
بگویی : سلام ؛
می آیی قدم بزنیم !؟
گاهی وقت ها ....
دلت می خواهد یکی را ببینی !
گاهی وقت ها ....
آدم چه چیزهایِ ساده ای را
ندارد .گاهی وقت ها ....
دلت می خواهد با یکی مهربان باشی !
دوستش بداری ؛
وَ برایش چای بریزی ،
گاهی وقت ها ....
دلت می خواهد یکی را صدا کنی !
بگویی : سلام ؛
می آیی قدم بزنیم !؟
گاهی وقت ها ....
دلت می خواهد یکی را ببینی !
گاهی وقتها ....
آدم چه چیزهایِ ساده ای را
ندارد ...
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ميدونم منو يادت رفته و آدرس 1368f.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.